هیلداهیلدا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره
همدم و هومنهمدم و هومن، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

هیلدا پرنسس کوچولوی ما

خاله ی وبلاگ نویس هیلدا

هیلدا خانوم نمیدونی برای اینکه وبلاگ شما رو خوشگلش کنم چه کارایی کردم از چیزایی که تا حالا سر در نمی اوردم  حالا دیگه یه وبلاگ نویس خوب شدم برا شما عشقم ایشالا که خودت دوست داشته باشی عزیزمممم امروز چشم مامانتو دور دیدم و چند دست لباس برات خریدم اخه مامانت خیلی سخت پسنده هرچی میگیرم نمی پسنده ولی من دوست داشتم برات کلی خرید کردم نانازی من ...
19 آذر 1390

خاله ی وبلاگ نویس هیلدا

هیلدا خانوم نمیدونی برای اینکه وبلاگ شما رو خوشگلش کنم چه کارایی کردم از چیزایی که تا حالا سر در نمی اوردم حالا دیگه یه وبلاگ نویس خوب شدم برا شما عشقم ایشالا که خودت دوست داشته باشی عزیزمممم امروز چشم مامانتو دور دیدم و چند دست لباس برات خریدم اخه مامانت خیلی سخت پسنده هرچی میگیرم نمی پسنده ولی من دوست داشتم برات کلی خرید کردم نانازی من ...
19 آذر 1390

باران

  باز برای آسمون   از راه رسید یه مهمون   یه ابر چاق سیاه   با خنده های قاه قاه   ابرِ سیاه شیطون   دوید توی آسمون   نشست کنار خورشید   دامنشو روش کشید   آسمونو سیاه کرد   خنده ای قاه قاه کرد   خورشید به ابر نیگا کرد   پرنده رو صدا کرد   پرنده زود پر کشید   رفت تا به ابرک رسید                                            پاها...
18 آذر 1390

باران

باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه ابرِ سیاه شیطون دوید توی آسمون نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد ...
18 آذر 1390

یه کوچولو دیگه......

امروز 7 ماه و 15 روزه که تو دل مامانی هستی .فقط 1 ماه و نیم دیگه مونده بیای پیشمون عشقم.دکتر گفته خیلی چوچولویی حالا میخوایم بریم برات لباسای خیلی چوچولو بگیریم.زود زود بزرگو و تپلو شو بیا که ما منتظرتیم خاله.عاشقتممممممممممم ...
17 آذر 1390

یه کوچولو دیگه......

امروز 7 ماه و 15 روزه که تو دل مامانی هستی .فقط 1 ماه و نیم دیگه مونده بیای پیشمون عشقم.دکتر گفته خیلی چوچولویی حالا میخوایم بریم برات لباسای خیلی چوچولو بگیریم.زود زود بزرگو و تپلو شو بیا که ما منتظرتیم خاله.عاشقتممممممممممم ...
17 آذر 1390